Blank



آدم یک جایی ، یک روزی از همه یا یکی از " چه می شود ؟ " ها خسته می شود ، می برد ، از نفس می افتد و می رسد به " کی تمام می شود ؟" ، اینکه این حالت یا واقعه خوب است یا بد ، نمی دانم ؟! این پرسش همانقدر که بی جواب است، همانقدر هم مهم است ، نه جوابش بلکه پشت پرده ی این سئوال .  اصلا مگر قرار است که این سئوال جوابی داشته باشد ؟!   این دنیا ، دنیای "خیال راحتی " نیست ، جایی ست که پایان خیلی از قصه ها باز می ماند ، و اگر پایانی هم باشد ، آغاز ماجرای بعدی است ،  اما قطعا " کی تمام می شود ؟!" نشانه ای برای قدم گذاشتن روی موجودی سازگار با ما به نام امید است .

گفتم امید ! امید موجودی یا شاید انگلی است که می تواند در نهان ترین یاخته های انسان به عنوان یک فلور می نرمال _ مخصوصا در قلب او _ زندگی کند ، می تواند در سخت ترین شرایط خودش را حفظ کند . اما شرایطی هم هست که اگر امید مبدل به ناامیدی نشود ، خوره وار می افتد به جان آدم ، از قلب شروع می کند و با خون پمپاژ می شود به همه ی تن و به همه جا دستبرد می زند . همانطور که آدم می تواند از ناامیدی به نابودی برسد ، از امید اضافی هم می تواند ، حتی سخت تر و سریع تر ، حتی آگاهانه تر.

یک امید هایی هست که محل رجوع شان اتفاقی در گذشته است ، که خوشایند ما نبوده ولی هنوز امید داریم که آن اتفاق خواستنی رخ بدهد ، این امید ها زهرند ، سرطانند ، جانسوزند و خورنده .  اما امید های خوب ، محل رجوع شان حال است ، اکنون است و نه گذشته . این ها سازنده اند و مفید ،  آدم با هر چه که دارد و می تواند ، می سازد و زندگی می کند و پیش می رود .


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معاونت پرورشی و فرهنگی آموزش و پرورش شهرستان سلسله afrasazehiha rahkaresalamat مارا از مرگ میترسانند انگار که ما زنده ایم تعمیرات لوازم خانه سعدی گروه معارف استان کردستان نمایندگی ایمان همسفران مجلات معتبر علمي طرفداران کارتون فوتبالیست ها